به این فکر میکنم که چرا‌ به مرور کم شد از اون مشکلاتی که داشتم؟  

شاید چون تو ترجیح میدادی با مشکلات واقعی ترم دست و پنجه نرم کنیم. واینو توی عمل نشون دادی نه حرف های مستقیم.

شاید چون تو خوب به حرفهام گوش دادی اول ، نه مثل اکثر اونهایی که تا میشنون اظهار میکنن که دروغه یا غیرواقعیه.  و بعد خیلی منطقی و واقع بینانه همراهیم کردی تا بفهمم جریان از چه قراره که این مرحله رو بقیه کمکم نمیکردند ولی تو کردی.

شاید چون تو یک تکیه گاه امن شدی واسم. منی که به دنیا اعتماد نمیکنم، گاهی به تو هم دروغ میگم چون به تو هم اعتماد صددرصد ندارم ، اما تو امنی. تو ایجاد کننده ی حس اعتماد ناشی از امنیتی. و این باعث میشه اون جریانات کمتر شده باشن.

و شاید چون تو به من احساس جرئت مندی رو آموختی. اینکه من باید و من میتونم آدمی باشم که مبارزه کنم. و نذارم اون اتفاقا اصلش رخ بده که خیلی بهتر از اینه که رخ بده و بعدش بخوایم درستش کنیم. 

شاید منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تخفیف صبرم سر اومد Ubisoft تجزیه و تحلیل آماری داده های اقتصادی و صنعتی با مینی تب -sp EssE BAX دانلود آهنگ جدید management24